جدول جو
جدول جو

معنی سرخ سینه - جستجوی لغت در جدول جو

سرخ سینه
سینه سرخ، نام پرنده ایست
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(سَ مَ نَ/ نِ)
سمن بر. (ناظم الاطباء) :
او سمن سینه و نوشین لب و شیرین سخن است
مشتری عارض و خورشیدرخ و زهره لقاست.
فرخی.
چون سمن سینه زین سخن پرداخت
شه در آغوش خویش جایش ساخت.
نظامی.
زنان سمن سینۀ سیم ساق
بهر کار با او کنند اتفاق.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(سَرْ وِ)
درخت ناژو و آن را به عربی صنوبر الصغار خوانند. (برهان) (آنندراج) (انجمن آرا). کاج:
نه لاله برگی و هستی برنگ لالۀ سرخ
نه شاخ سروی و هستی بقد چو سرو سیاه.
ازرقی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سمن سینه
تصویر سمن سینه
کسی که دارای سینه ای چون سمن است سپید تن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کرگ سینه
تصویر کرگ سینه
آنکه دارا سینه و بری چون کرگدن باشد: (گور ساق و شیر زهره یوز تاز و غرم تک پیل گام و کرگ سینه رنگ تاز و گرگ پوی) (منوچهری)
فرهنگ لغت هوشیار
جایی در حمام که در آن جامه کنند و به داخل حمام روند رختکن گرمابه:) امیر ارسلان برخاست باتفاق قمر وزیر به حمام رفت و در سربینه لباس از تن بیرون کرد... . (امیر ارسلان محجوب جیبی 210)
فرهنگ لغت هوشیار
پرنده ی سینه سرخ
فرهنگ گویش مازندرانی
میوه ی درخت انجیلو که جهت تغذیه ی دام استفاده شود
فرهنگ گویش مازندرانی
جاندار، زنده دل و با نشاط
فرهنگ گویش مازندرانی
بخش فوقانی بدن
فرهنگ گویش مازندرانی